به نام خدای مهربون…
اربعین است ودلم می گیرد نه از کسی، تنها از خودم که چطور بی لیاقتیم به مولا ثابت شده، انگار کسی در درونم می گوید: ببین! چطور خودت را از دو قافله جدا ساختی، قافله ای که دعوتت می کرد و تو آن را به راحتی وبه بهانه های مختلفی رد می کردی. شرمنده ام از رویت مولا که اربعینت را درک نکرده ام، اربعینی که داغ دل همه ی شاهدان کربلا را تازه می کند.
اربعینی که بازگشت دوباره اهل بیت به کربلا را رقم می زند.
اربعینی که درد دل زینب (س) با حسینش را به تصویر کشیده است.
در این روز تنها زینب است که در کنار قبر برادر است و از او جدا نمی شود با آن که دو عزیزش دو میوه ی دلش را به کربلا سپرده اما همچنان برادرش را رها نمی کند، شاید جبران رهایی است که در دشت کربلا رخ نمود.
هرچه که هست خواهر این بار درد دل های زیادی به همرا دارد که فقط می خواهد به حسینش بگوید، بگوید که چگونه تحقیرشان کردند…. بگوید که چگونه عنوان خارجی به تک تکشان دادند واین چقدر درد است برای زینت پدر، زینبی که پیامبر(ص) نام مبارک او را انتخاب نمود…که چگونه به اسارتشان گرفتند ویادگار سه ساله اش را با چه زجری در خرابه شام پرپر کردند.
چهل روز گذشت،از داغ مولایم… از رسوایی وبدنامی بدصفتان، همان کسانی که به قول خودشان کفر را سرنگون کرده بودند، حال بعد از چندین هزار سال هم نمونه کفر وجهالت به جهانیان معرفی می شوند.
میخواهم از حال خودم بگویم، که اربعینت بیدارم کرد اما چه سود که از قافله ات جا مانده ام، که در کنار زائرینت قدم نزدم وکمی از سختی های اسرا را به جان نخریدم وداغی که دوباره جان می گیرد را خوب حس نکردم. اما تو ای سالار زینب، ای تسکین دهنده ی قلب زینب (س) اینبار مرا به عنوان زائرت، زائر حقیرت بپذیر نه فقط یک بار، بلکه چندین بار آن هم در خدمت شما ودوستاران شما.
میخواهم این بار ثابت کنم که هیچ چیزی در این دنیا ارزش جاماندن از قافله ات را ندارد وصدای کاروانت که بلند شود خود را بی وقفه به آن برسانم. امیدوارم این بی سعادتی را نادیده بگیرید هرچند که می دانم امام حسین(ع) هیچ قلبی را نا امید نمی کند.
امید آن دارم که در بین الحرمینت زیارت عاشورا بخوانم….
یا حسین(ع)
[چهارشنبه 1397-08-09] [ 12:34:00 ب.ظ ]